وقتی کودک شما دروغ میگوید، طبیعی است که احساس خیانت، آسیب، عصبانیت و ناامیدی کنید. اما واقعیت این است: دروغ گفتن یک مشکل عادی در رفتار کودک است. باید رسیدگی شود، اما برای اکثر بچهها این یک نقص شخصیتی و یک مسئله اخلاقی نیست. در واقع، دروغ گفتن راهی ناپخته و بیاثر است که آنها برای حل مسائل خود انتخاب میکنند. کودک شما به جای رفع یک مشکل اساسی، در مورد آن دروغ میگوید.
دروغ در کودکان به عنوان یک مهارت نادرست در حل مسئله استفاده میشود. و این وظیفه ما به عنوان والدین است که به فرزندان خود بیاموزیم چگونه این مشکلات را با روشهای سازندهتری حل کنند. گاهی اوقات این امر به معنای پرداختن مستقیم به دروغ است، اما گاهی اوقات نیز به معنای پرداختن به رفتار اساسی است که دروغ را ضروری به نظر میرساند. در این مقاله دلایل مختلف دروغگویی کودکان و چگونگی مدیریت موقعیتهای خاص دروغ توضیح داده خواهد شد.
علت دروغگویی کودکان
کودکان برای جلوگیری از مشکل دروغ میگویند
بیشتر اوقات کودکان برای جلوگیری از دردسر دروغ میگویند. بگذارید بگوییم آنها خودشان را پشت دروغ خود پنهان کردهاند زیرا کاری کردند که نباید انجام میدادند. شاید آنها قانونی را زیر پا گذاشتند، یا کاری را که قرار بود انجام دهند، انجام ندادهاند. اگر به جای تحمل عواقب کار خود راه دیگری ندارند، برای جلوگیری از گرفتاری دروغ میگویند. دلیل اصلی دروغ گفتن بچهها این است که آنها راهی دیگر برای مقابله با یک مشکل یا درگیری را ندارند. گاهی اوقات این تنها راهی است که آنها برای حل مشکل خود میدانند. این یک مهارت بقا است، البته یک مهارت معیوب.
کودکان برای جدا کردن شخصیت خود از والدینشان دروغ میگویند
بعضی اوقات بچهها از دروغ به عنوان راهی برای جدا نگه داشتن بخشی از زندگی خود از والدین استفاده میکنند. در روانشناسی ما به این تمایز شخصیتی میگوییم که کاملا طبیعی است.
در بعضی مواقع حتی ممکن است اینگونه به نظر برسد که آنها دروغهای بیموردی درباره چیزهای پیش پا افتاده میگویند. این کار میتواند برای والدین گیج کننده باشد. و البته، وقتی کودکان فکر میکنند که قوانین خانه بسیار سختگیرانه است و تصمیم میگیرند که از آنها سرپیچی کنند، دروغ میگویند.
برای مثال در نظر بگیرید شما یک جوان ۱۶ ساله دارید که اجازه استفاده از لوازم آرایش را ندارد، اما همه دوستانش از آن استفاده میکنند. بنابراین بیرون از خانه آرایش میکند و در مورد آن به شما دروغ میگوید. دروغ گفتن ممکن است به راهی تبدیل شود که شما باور کنید او از قوانین شما پیروی میکند و هنوز هم کارهای معمول نوجوانان را انجام میدهد.
بچهها برای ایجاد هویت دروغ میگویند
بچهها از دروغ برای ایجاد هویت استفاده میکنند، حتی اگر این هویت نادرست باشد. این کار را ممکن است برای تحت تأثیر قرار دادن همسالان خود یا شاید در پاسخ به فشار همسالان خود انجام دهند. ممکن است کودک شما در مورد کارهایی که میگوید انجام داده است (که نداده است) به همسن و سالهای خود دروغ بگوید تا بیشتر به چشم بیاید. این امر غیرعادی نیست و همه ما بزرگسالانی را میشناسیم که هنوز هم این روش یا روشهای دیگری را برای این منظور انجام میدهند.
بچهها برای جلب توجه دروغ میگویند
هنگامی که کودک شما کوچک است و دروغها نتیجهای ندارند، این رفتار فقط میتواند راهی برای جلب توجه باشد. این طبیعی است.
کودکان کوچکتر نیز در طول بازی تخیلی داستان میسازند. بدانید که این دروغ نیست، بلکه روشی است که آنها میتوانند تخیلات خود را درگیر کنند و شروع به درک دنیای اطراف خود کنند.
بنابراین، وقتی یک کودک کوچک میگوید: “مامان، من دیدم سانتا کنار پنجره پرواز میکند”، بسیار متفاوت از یک کودک بزرگتر است که میگوید، “من تکالیفم را تمام کردم”، در حالی که او این کار را نکرده است.
بچهها برای جلوگیری از آزار احساسات دیگران دروغ میگویند
در برخی موارد، بیشتر مردم میآموزند که چگونه حقیقت را تغییر دهند تا به احساسات دیگران آسیب نرسانند. اگر کسی از شما بپرسد که آیا کفش جدیدش را دوست دارید یا نه، میتوانید به جای اینکه کاملاً صادق باشید، بگویید: “بله، آنها از نظر شما عالی هستند”.
اما بچهها از مهارت بالغی برخوردار نیستند، بنابراین دروغ گفتن برای آنها راحتتر است. این نوع دروغ اولین قدم برای یادگیری نحوه گفتن مطالب با دقت بیشتری است.
در واقع، ما به کودکانمان یاد میدهیم که دروغ بگویند وقتی میگوییم: “به مادربزرگ بگو که کادو را دوست داری حتی اگر آن را دوست نداری، زیرا در غیر این صورت او ناراحت میشود.”
ما یک دلیل قابل توجیه داریم: ما نمیخواهیم به احساسات شخصی که برای ما عزیز است صدمه بزنیم. اما، با این کار به فرزندان خود میآموزیم که چگونه حقیقت را وارونه کنند. و دوباره، این مورد هم طبیعی است.
چه زمانی کودکان شروع به دروغ گفتن میکنند؟
کودکان میتوانند دروغ گفتن را از سنین پایین، معمولاً در حدود سه سالگی یاد بگیرند. این زمانی است که کودک شما شروع به درک این نکته میکند که شما نمیتوانید ذهن او را بخوانید. بنابراین میتواند حرفهایی را بگوید که درست نیست بدون اینکه شما متوجه شوید.
کودکان در سنین ۴-۶ سالگی بیشتر دروغ میگویند. ممکن است کودک شما با تطبیق حالت چهره و میزان صدای خود با آنچه که میگوید، در دروغ گفتن بهتر شود. اگر از او بخواهید آنچه را که میگوید توضیح دهد، معمولاً به خوبی آن کار را انجام میدهد.
وقتی کودکان به سن مدرسه میرسند، ممکن است بیشتر دروغ بگویند و در دروغ گفتن بهتر باشند. دروغها نیز پیچیدهتر میشوند، زیرا کودک شما سخنان بیشتری دارد و در درک تفکر دیگران بهتر است.
در هشت سالگی کودکان میتوانند بدون اینکه لو بروند، با موفقیت دروغ بگویند.
ترغیب کودکان به گفتن حقیقت
هنگامی که کودکان به اندازه کافی بزرگ شدند تا تفاوت بین درست و غلط را درک کنند، خوب است که آنها را در گفتن حقیقت تشویق و حمایت کنید.
این کار را میتوانید با تأکید بر اهمیت صداقت در خانواده خود و تمجید از فرزندتان برای راستگو بودن انجام دهید، حتی اگر دستیابی به آن گاهی طول بکشد.
همچنین میتوانید زمانی که کودک شما دروغ میگوید، به او بفهمانید که این کار او را دوست ندارید. به عنوان مثال، میتوانید این جمله را بگویید: “وقتی حقیقت را به من نگویی، من ناراحت و ناامید میشوم”.
در اینجا چند نکته برای تشویق فرزندتان به صداقت و گفتن حقیقت وجود دارد:
- اگر فرزند شما در حال ساختن داستانی درباره موضوعی است، میتوانید با گفتن جملاتی مانند: “این یک داستان عالی است، ما میتوانیم آن را به صورت کتاب درآوریم” به او پاسخ دهید. این کار تخیل کودک شما را تشویق میکند بدون اینکه او را به دروغ گفتن ترغیب کند.
- به کودک خود کمک کنید تا موقعیتهایی که احساس میکند به دروغ گفتن احتیاج دارد، ایجاد نشود. به عنوان مثال، اگر کودک شما مقداری شیر ریخته است و از او میپرسید که آیا او این کار را انجام داده است یا خیر، ممکن است وسوسه شود که دروغ بگوید. برای جلوگیری از این وضعیت فقط میتوانید بگویید، “میبینم که یکی با شیر تصادف کرده. بیا تمیزش کنیم.
- داستانهای “بزرگ” که شامل رجزخوانی است میتواند راهی برای دریافت تحسین یا احترام دیگران باشد. اگر این اتفاق اغلب در مورد فرزند شما میافتد، سعی کنید بیشتر از او تعریف کنید. به عنوان مثال، وقتی کودک چیز جدیدی یاد میگیرد. این کار میتواند به افزایش عزت نفس فرزند شما کمک کند.
- اطمینان حاصل کنید که قوانین و پیامدهای روشنی در مورد رفتار قابل قبول در خانواده خود دارید.
- وقتی فرزند شما کار اشتباهی را انجام میدهد، او را بخاطر صداقتش تحسین کنید. جملاتی از این قبیل را بگویید، واقعاً خوشحالم که حقیقت را به من گفتی. یا لذت میبرم وقتی راست میگویی. این جملات این پیام را ارسال میکنند که اگر فرزند شما اشتباهی انجام دهد ناراحت نخواهید شد.
- سعی کنید کتابهایی بخوانید یا داستانهایی برای او تعریف کنید که اهمیت صداقت را برجسته میکنند. به عنوان مثال، “داستان چوپان دروغگو” مثال خوبی برای بیان این موضوع است که دروغ چگونه میتواند به ضرر خود او باشد.
بچهها دوست دارند چیزها را بزرگ کنند. آنها در بیان داستانها اغراق میکنند تا کمی “طعم” بیشتری به آنها بدهند. تظاهر و تصور در رشد کودک شما مهم است و تشویق این نوع بازی خوب است. “داستانهای بلند” به خصوص برای کودکان زیر چهار سال لازم نیست که به عنوان دروغ تلقی شوند.
چگونه دروغ گفتن و دروغهای عمدی را مدیریت کنیم؟
اگر کودک شما عمداً دروغ میگوید، اولین قدم این است که به او بگویید دروغ گفتن درست نیست. برای کودک خود توضیح دهید و به او اطلاع دهید که در آینده نمیتوانید به او اعتماد کنید.
گام بعدی استفاده از پیامدهای مناسب است. به عنوان مثال، اگر فرزندتان روی دیوار نقاشی کشید و در مورد آن دروغ گفت، از او بخواهید تا به شما کمک کند آن را پاک کنید.
کنار آمدن با دروغ و رفتاری که منجر به آن شده است مهم است. اگر کودک شما برای جلب توجه شما دروغ میگوید، روشهای مثبتتری را برای توجه به او در نظر بگیرید. اگر دروغ گفته است تا چیزی را که میخواست (مثلاً یک کتاب جدید) بدست آورد، یک سیستم پاداش در نظر بگیرید که به او امکان میدهد آن کتاب را بدست آورد.
همچنین ممکن است لازم باشد محیط کودک خود را تغییر دهید تا به او کمک کنید از شرایطی که احساس دروغ گفتن میکند، جلوگیری کند.
- شوخی کنید، یا در دروغ کودک خود اغراق کنید. به عنوان مثال، یک کودک خردسال ممکن است یک اسباب بازی را بشکند و با گفتن: “خرس عروسکی من آن را شکست” کار خود را کتمان کند. میتوانید حرف احمقانهای مانند این را بگویید: “من نمیدانم چرا تدی این کار را انجام داده است؟” این شوخی را ادامه دهید تا زمانی که فرزند شما کار خود را گردن بگیرد. به این ترتیب دروغ را کشف میکنید و کودک شما بدون نیاز به جدیت یا دعوا، عبرت میگیرد.
- اگر کودک شما به یک دروغ عمدی پایبند است، ممکن است لازم باشد از یک استراتژی انضباطی مناسب استفاده کنید تا به او یاد بدهید که دروغ گفتن کار خوبی نیست.
- سعی کنید از گفتن “دروغگو” به کودک خود بپرهیزید. این برچسب برای عزت نفس او خوب نیست و ممکن است منجر به دروغگویی بیشتر شود. به این معنا که اگر فرزند شما باور کند که دروغگو است، ممکن است به دروغ ادامه دهد. بهتر است که در مورد رفتار فرزند خود صحبت کنید.
وقتی بچههای بزرگتر دروغ میگویند چه باید کرد؟
با بزرگتر شدن کودکان، دروغ گفتن میتواند به یک عادت تبدیل شود. اگر کودک شما زیاد دروغ میگوید، بهتر است در مورد آن با کودک خود آرام صحبت کنید. سعی کنید زمانی را برای گفتگو اختصاص دهید و سپس به فرزندتان بگویید که دروغ گفتن چه احساسی را در شما ایجاد میکند، چگونه بر روابط شما با او تأثیر میگذارد و اگر خانواده و دوستان از اعتماد کردن به او دست بکشند، چه اتفاقی خواهد افتاد.
همیشه وقتی مطمئن هستید که کودک شما حقیقت را نمیگوید، به او بگویید که میدانید دروغ میگوید. فرزند شما باید بداند که صداقت برای شما مهم است. اما ابتدا سعی کنید از خود او بپرسید که آیا او حقیقت را میگوید یا خیر.
ممکن است به نظر برسد هر کاری که میکنید، کودک شما به دروغ گفتن ادامه میدهد. اما اگر مدام از کودک خود بخاطر گفتن حقیقت تعریف و تمجید کنید و همچنین از عواقب دروغگویی او استفاده کنید، احتمال اینکه کودکتان با بزرگتر شدن همچنان به دروغگویی ادامه دهد کمتر میشود: این اتفاق ممکن است تا هفت سال یا بیشتر در کودک شما طول بکشد.
همچنین بهتر است این نکته را بدانید که کودکان در هر سنی اگر ارتباط خوبی با والدین خود داشته باشند و درمورد آنچه که انجام میدهند با پدر و مادر خود صحبت کنند، کمتر رفتار ضد اجتماعی خواهند داشت.
برخی از کودکان، به ویژه آنهایی که بیش از هفت سال دارند، ممکن است به عنوان بخشی از الگوی بزرگتر رفتارهای جدیتر، منفی یا حتی غیرقانونی مانند سرقت، روشن کردن آتش یا آزار دادن حیوانات، دروغ بگویند. اگر فرزند شما درگیر این نوع رفتارها است، به فکر کمک حرفهای از یک مشاور مدرسه یا روانشناس باشید.
دروغ گفتن درباره سوء استفاده و سایر موارد جدی
بعضی اوقات بچهها برای مخفی نگه داشتن یک راز یا محافظت از یک شخص دروغ میگویند. به عنوان مثال، کودکی که توسط یک بزرگسال مورد آزار و اذیت قرار گرفته است اغلب برای محافظت از آن بزرگسال دروغ میگوید. اغلب اوقات کودک میترسد که در صورت گفتن مجازات شود.
اگر گمان میکنید فرزندتان در مورد مسئلهای جدی دروغ میگوید، موارد زیر را انجام دهید:
- به کودک خود اطمینان زیادی دهید که اگر حقیقت را بگوید در امان خواهد بود.
- تمام تلاش خود را بکنید تا کودک خود را متقاعد کنید که میتوانید مشکلات را حل کنید.
اگر نگران امنیت یا سلامتی فرزند خود هستید، در اسرع وقت از متخصصان کمک بگیرید. پزشک عمومی یا مشاور مدرسه میتوانند به شما مشاوره دهند که با چه کسی تماس بگیرید.
دروغ سفید
“دروغ سفید” یا “دروغ مصلحتی” دروغی بیضرر است که با نیت خوب گفته میشود که دلیل آن معمولاً محافظت از احساسات شخص دیگر است.
به عنوان مثال، ممکن است قبل از اینکه فرزندتان هدیهای بگیرد، او را تشویق کنید که بگوید این کادو را دوست دارد. در این شرایط، بعضی از کودکان هنوز حقیقت را میگویند (“من آن را دوست ندارم!”)، حتی اگر بدانند که این کار آنها ممکن است کسی را ناراحت کند. این احتمالاً به این دلیل است که کودکان در این سن و مرحله بیشتر روی رشد اخلاقی متمرکز شدهاند که گفتن حقیقت را تشویق میکند.
کودکان با رسیدن به سن دبستان در دروغ گفتن بهتر میشوند. در دوران نوجوانی، کودکان مرتباً برای لطمه نزدن به احساسات دوستانشان دروغهای مصلحتی میگویند.
والدینی که دروغهای سفید میگویند
گفتن یک دروغ سفید به فرزندتان میتواند بیضرر باشد. برخی از دروغهای مصلحتی میتوانند به محافظت از بیگناهی کودک شما کمک کنند، رشد خلاق را تقویت کنند یا مهارتهای مهم اجتماعی را به او بیاموزند.
به عنوان مثال، ممکن است به فرزند خود بگویید که نوازشهای شما قدرت جادویی دارند که وقتی فرزندتان صدمه میبیند، او را خوب میکند. برخی از والدین دوست دارند بازیهایی مانند یافتن جن در باغ را انجام دهند.
اگرچه این دروغها بیضرر هستند، اما نباید زیاد از آنها استفاده شود. تمایز میان یک دروغ سفید و یک دروغ واقعی، مثلاً دروغی که برای جلوگیری از مجازات طراحی شده است، ممکن است برای کودکان خیلی روشن نباشد. کودکانی که به شنیدن دروغ عادت دارند بیشتر دروغ میگویند.
ما بیشتر اوقات وسوسه میشویم که برای مدیریت رفتار کودکان خود، به آنها دروغهای سفید بگوییم. به عنوان مثال، ممکن است بگویید: “من نمیتوانم آن آب نباتها را برای تو بخرم زیرا هیچ پولی نیاوردم”. این دروغ ممکن است یک بار جواب بدهد، اما در صورت گیر افتادن (با کیف پول یا کیف پول پر از پول) میتواند نتیجه معکوس دهد و منجر به مشاجره و عدم اعتماد شود. مدیریت رفتار کودکان با روشهای صادقانه و مولد موثرتر است.