بین عملکرد دو نیمکره چپ و راست مغز تفاوتهایی وجود دارد. به یکی از نیمکرهها، نیمکره غالب گفته میشود و مسئول زبان و مهارتهای منطقی است. آن نواحی مغز که گفتار و مهارتهای ریاضی را کنترل میکنند در نیمکره غالب مغز واقع هستند. نیمکره مغلوب مغز مسئول مهارتهای خلاق مثل هنر و تخیل است. این نیمکره همچنین مسئول تجزیه و تحلیل اطلاعات فضایی و کنترل احساس خود آگاهی و درک سه بعدی است.
نیمکره غالب مغز معمولاً سمت مخالف دست غالب فرد است. برای افراد راست دست، نیمکره غالب معمولاً نیمکره چپ است. برای افراد چپ دست، نیمکره غالب معمولاً نیمکره راست است.
مغز چگونه کار میکند؟
مغز انسان یک اندام بسیار حساس است. وزن آن کمی بیش از 1 کیلوگرم و متشکل از 100 میلیارد نورون و 100 تریلیون مسیر است. مغز انسان مرکز کنترل تفکرات، احساسات و اعمال او است.
مغز به دو بخش تقسیم میشود که به آن نیمکره میگویند. در هر بخش، نواحی خاصی وجود دارد که عملکردهای خاصی را کنترل میکنند.
دو سمت مغز خیلی شبیه هستند، ولی تفاوتهای چشمگیری در شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات دارند. برخلاف نحوه متفاوت عملکرد دو نیمکره، عملکرد آنها مستقل از دیگری نیست.
بخشهای مختلف مغز با فیبرهای عصبی به هم متصلاند. اگر سانحهای به اتصال بین دو نیم کره مغز آسیب بزند، مغز باز هم میتواند کار کند. ولی این آسیب باعث معلولیت فرد خواهد شد.
مغز انسان دائماً در حال بازآرایی خود است. مغز به سرعت به تغییرات عادت میکند، چه این تغییرات جسمی باشند چه عاطفی. مغز برای یادگیری ساخته شده است. هرچه دانشمندان قسمتهای بیشتری از مغز را کشف میکنند، اطلاعات بیشتری از آن نواحی مغز به دست میآید که مسئول کنترل عملکردهای ضروری هستند. این اطلاعات برای پژوهشهای بیشتر در زمینه بیماریها و آسیبهای مغزی و نحوه درمان و ریکاوری بیماران حیاتی است.
غلبه طرفی چیست؟
آیا تا به حال فوتبالیستهایی را دیدهاید که بیشتر با پای یک سمت خود میتوانند توپ را کنترل کنند؟ این پدیده با نام غلبه طرفی شناخته میشود و نقش پررنگی در عملکرد ورزشکاران دارد. در عین حال، میتواند نقطه ضعفی برای ورزشکاران در بعضی رشتههای ورزشی باشد. مخصوصاً زمانی که ورزشکار نتواند به سمت مخالف دریبل کند یا در زدن ضربه پنالتی به یک سمت خاص ترجیح داشته باشد.
اکثر ورزشکاران بیشتر در استفاده از یک سمت بدن خود مهارت دارند و این غلبه طرفی در سنین پایین کودکی رخ میدهد. کودک در طول مراحل رشد، به صورت طبیعی با سمت راست و چپ بدن خود آشنا میشود و الگوهای حرکتی غالب و مغلوب را از طریق حرکت دادن بدن رشد میدهد. این موضع میتواند به صورت ترجیح در استفاده از یک دست برای غذا خوردن خود را نشان دهد که در بزرگسالی تبدیل به ترجیح در استفاده از یک دست برای پرتاب توپ بسکتبال خواهد شد. غلبه طرفی را میتوان از طریق آموزش اصولی کاهش داد و یا خفیف کرد. توانایی شخص در غلبه بر این ترجیح منجر به عملکرد بهتر وی خواهد شد.
تحقیقات نشان میدهد که کودکان در سنین 6 تا 9 سال آگاهی بیشتری بر حرکات دو طرف بدن خود دارند. بنابراین، هدف از تمرینات در این مرحله تمرکز بر مهارتهای مغلوب کودک است تا کارایی و ثبات بدن و الگوهای حرکتی بهبود یابند.
عملکردها و خصوصیات هر نیمکره
اگرچه نمیتوان همه انسانها را در دو دسته نیمکره چپ یا راست تقسیم کرد، ولی در نحوه عملکرد هر نیمکره تفاوتهایی وجود دارد.
تفاوتهای نیمکره چپ و راست مغز در نحوه عملکرد عبارتند از:
احساسات
احساسات حوزه اختصاصی نیمکره راست مغز در انسانها و دیگر حیوانات شبیه به انسان است. ابراز احساسات و درک احساسات دیگران در نیمکره راست مغز صورت میگیرد.
زبان
نیمکره چپ مغز بیشتر از نیمکره راست در تولید گفتار درگیر است. در اکثر افراد، دو ناحیه اصلی مرتبط با زبان، یعنی ناحیه بروکا و ناحیه ورنیکه، هر دو در سمت چپ مغز قرار دارند.
زبان اشاره
زبانهای اشاره نیز حوزه تخصصی فعالیت نیمکره چپ است. کسانی که در شنوایی دارای معلولیت هستند، با مشاهده علائم زبان اشاره، در نیمکره چپ مغز خود فعالیتهایی شبیه به پردازش گفتار نشان دادهاند.
تقدم در کاربرد ارادی دست راست یا دست چپ
استفاده افراد چپ دست و راست دست از دو نیمکره خود با هم متفاوت است. برای مثال، چپ دستان برای انجام کارهای ارادی با دست از نیمکره راست استفاده میکنند و برعکس.
تقدم در استفاده از دست یک توانایی غریزی است و حتی زمانی که نوزاد در رحم مادر است نیز این موضوع قابل تشخیص است. بعضی از نوزادان از هفته 15 بارداری شست دست راست یا چپ خود را میمکند.
توجه
دو نیمکره مغز در مسئله توجه نیز با هم تفاوتهایی دارند. سمت چپ مغز بیشتر درگیر توجه به دنیای درونی است. سمت راست مغز بیشتر به دنیای بیرونی توجه میکند.
تصاویری که به تازگی از مغز گرفته شده نشان میدهد هیچ تفاوتی بین زنان و مردان در زمینه جانبی سازی مغز وجود ندارد.
آیا غلبه نیمکره بین افراد مختلف فرق میکند؟
آن سمت از مغز که انسانها در انجام کارهای خود از آن استفاده میکنند برای همه یکسان نیست. غلبه یک نیمکره در انجام برخی فعالیتها به چپ دست یا راست دست بودن فرد بستگی دارد.
یافتههای یک پژوهش نشان میدهد که در بیش از 99 درصد راست دستان مرکز کنترل گفتار در سمت چپ مغز واقع است. اما برای 70 درصد چپ دستان نیز قضیه از همین قرار است.
غلبه نیمکره از شخصی به شخص دیگر و از فعالیتی به فعالیت دیگر متفاوت است. باید تحقیقات بیشتری برای درک کامل تمام عوامل موثر در غلبه یک نیمکره انجام شود.
مشکلات غلبه طرفی
با این که مشکلات تقارب شایعترین دلیل مراجعه به پزشک است، ولی کودکانی با مشکلات غلبه طرفی نیز به پزشک مراجعه میکنند. این مشکلات میتواند بر توانایی خواندن، شنیدن، حرکت، گفتار و حرکات دستی مثل نوشتن اثر بگذارد. کودکان باید تا سن 6 سالگی غلبه یک نیمکره را کامل کرده باشند، در این سن میتوان به طور کامل گفت که کودک به سمت راست غلبه دارد یا سمت چپ.
تقدم در کاربرد ارادی دست راست یا چپ یکی از واضحترین نشانههای غلبه طرفی در کودک است. به منظور دستیابی به سازمان کامل عصبی، کودک باید در تمام نواحی کاربردی، غلبه نیمکره را کامل کرده باشد. به این معنا که این غلبه نه تنها باید دائماً در یک دست باشد، بلکه باید گوش غالب، چشم غالب و پای غالب نیز با دست هماهنگ باشد. برای مثال، اگر کودکی راست دست است، نه تنها در دوربینی باید راست چشم باشد، بلکه از آن مهمتر، در نزدیک بینی نیز باید راست چشم باشد.
برای مثال اگر کودک غلبه طرف راست دارد (راست دست، راست گوش و راست پا) ولی از چشم چپ خود به عنوان چشم غالب استفاده میکند، این موضوع میتواند باعث بروز مشکلاتی در خواندن و نوشتن او شود. برای این کودک غالباً کلمات برعکس دیده میشوند؛ به عنوان مثال، کلمه “درس” به نظر او “سرد” میرسد. یا فارغ از اینکه چند بار به وی گوشزد کنید، حرف “ع” را به صورت برعکس مینویسد. این مشکل به این خاطر است که حرف “ع” در نظر او به صورت برعکس میرسد. مشکلی که باعث میشود حتی اگر با صبوری این موضوع را برای وی توضیح دهید، کودک کاملاً کلافه شود.
مشکل این کودک، مشکل ذهنی نیست – بلکه یک مشکل کاملاً واقعی و پیچیده دیداری است. کودکانی که دچار مشکلات حاد غلبه طرفی هستند، حتی در حین نقاشی و نوشتن برعکس یا سر و ته نقاشی میکنند و مینویسند. این کودکان مشکل بزرگی در هجی کردن کلمات دارند. آنها کلمات را بدون در نظر گرفتن مصوتها مینویسند، که در نتیجه والدین و معلمان به سختی میتوانند آن کلمه را بخوانند. خود کودک نیز اگر نوشته دیروز خود را نگاه کند نمیتواند آن را بخواند، زیرا مغز وی راهی برای رمزگشایی از کلمات عجیبی که نوشته ندارد. در حین نوشتن روی دفترهای کلاسوری، دفتر را به گونهای قرار میدهند که لبه دفتر در سمت اشتباه قرار میگیرد. معمولاً حاشیه بسیار زیادی از نصف صفحه را در سمت راست یا چپ دفتر خالی میگذارند.
چنین کودکانی باید تحت برنامههای درمانی نورولوژیکی قرار بگیرند که به آنها در انتخاب سمت غالب مغز کمک کند (سمت غالب به صورت ژنتیکی تعیین میشود). پس از تعیین سمت غالب، پزشک میتواند به کودک کمک کند تا در تمام زمینههای کاربردی مغز یک طرفه شود. وقتی این مشکل حل شد، کودک مثل سایرین میتواند به راحتی بخواند، بنویسد و یاد بگیرد.
چگونه به کودکم کمک کنم که سمت غالب خود را انتخاب کند؟ چگونه بدانم که کودکم به سمت راست غلبه دارد یا چپ؟ آیا دانستن آن مهم است؟
سمت غالب هشتاد و پنج درصد از انسانها راست است و 15 درصد باقیمانده چپ. زمینه ژنتیکی غلبه طرفی از یکی از والدین به کودک میرسد. بعضی از کودکان در سنین بسیار پایین تمایل به یک طرف را در خود بروز میدهند و همین تمایل تا اواخر کودکی ادامه مییابد. سایر کودکان در سالهای ابتدایی زندگی از یک طرف به طرف دیگر تغییر میکنند. بهترین کار این است که بدون دخالت در این فرآیند یا تحمیل یک طرف به طرف دیگر، کودک را به دقت تحت نظر قرار دهیم. مشکل هنگامی رخ میدهد که کودک غلبه طرفی به یک سمت داشته باشد و از سوی دیگران تشویق شود تا طرف دیگر را انتخاب کند. این موضوع بیشتر در کودکانی دیده میشود که به صورت طبیعی به سمت چپ غلبه دارند. گاهی اوقات والدین یا معلمان این دسته از کودکان را وادار میکنند تا از دست راست خود استفاده کنند، زیرا به اشتباه فکر میکنند زندگی برای آنها سادهتر خواهد شد. این موضوع باعث بروز مشکلاتی در فرآیند غلبه طرفی کودک خواهد شد، در حالیکه اگر چنین اجباری به کودک وارد نمیشد کودکی مشکلی در استفاده از دست چپ خود نداشت.