علائم محدود و حرکات کلیشهای یکی از دو معیار تعیین کننده اوتیسم در کتابچه راهنمای تشخیص روانپزشکی هستند. رفتارهای تکراری از نخستین نشانههای اوتیسم است که در کودکان نوپا ظاهر میشود. با این حال، این حرکات در افرادی که توانایی شناختی پایینتری دارند، بیشتر مورد توجه قرار میگیرد. اما این دامنه طیف گستردهای از صفات را در بر میگیرد که ممکن است در ترکیبهای مختلف و با شدتهای مختلف در بین مبتلایان به اوتیسم ظاهر شود.
آیا وسواس، رفتارهای روزمره یا تکراری فرصتهای فرد را محدود میکند، باعث پریشانی یا ناراحتی او میشود یا در یادگیری او تأثیر میگذارد؟ اگر اینگونه نباشد، ممکن است مداخله درمانی نیز لازم نباشد. اما اگر مشکلاتی را ایجاد میکند یا به نوعی خطرناک است، ممکن است برای متوقف کردن آنها یا اصلاح رفتار یا کاهش اعتماد به آن، به حمایت نیاز داشته باشند.
انواع حرکات کلیشهای در کودکان مبتلا به اوتیسم
دانشمندان حرکات کلیشهای را به دو گروه طبقهبندی میکنند.
- حرکات کلیشهای به اصطلاح “مرتبه پایین” حرکاتی از قبیل دست زدن، دست زدن به اجسام یا ضربه زدن به بدن و ایجاد صداهای بلند مانند حرکات یا تکرار عبارات خاص است.
- حرکات کلیشهای “مرتبه بالاتر” شامل صفات اوتیسم مانند روتینها و تشریفات، اصرار بر یکنواختی و علایق شدید است.
علل احتمالی حرکات کلیشهای
بسیاری از تئوریها در مورد اینکه رفتارهای تکراری چه عملکردی دارند و دلایل افزایش شیوع آنها در افراد مبتلا به اوتیسم وجود دارد. برای كودكان دارای سیستم عصبی تحریک شده، ممكن است این حرکات برانگیختگی سیستم عصبی مورد نیاز را فراهم كند و بتا اندورفین را آزاد كند. برای افراد فوق حساس، ممکن است یک تأثیر “هنجارساز” را فراهم کند، به شخص این امکان را میدهد تا قسمت خاصی از جهان را که از طریق حواس خود درک میکند، کنترل کند و بنابراین برای او یک رفتار آرامش بخش است.
آیا حرکات کلیشهای منحصر به فرد مبتلا به اوتیسم است؟
رفتارهای تکراری در سایر مشکلات مغز در حال رشد نیز مشاهده میشود. به عنوان مثال، بسیاری از دختران مبتلا به سندرم رت به طور مداوم دست خود را به هم میچسبانند یا میبندند. حرکات کلیشهای همچنین مشخصه اختلال بیش فعالی و کمبود توجه، اختلال وسواس جبری و اسکیزوفرنی است.
حرکات کلیشهای همچنین بخشی از رشد نرمال هستند. کودکان و نوزادان عادی ممکن است بارها و بارها پاهای خود را بکوبند، هنگام بازی به عقب و جلو تکان بخورند یا زمانی که هیجانزده میشوند دستهای خود را به هم بزنند. تصور میشود که این حرکات به طور فزایندهای برای کمک به کودکان در درک چگونگی عملکرد بدن و ایجاد حرکات داوطلبانه هماهنگ مهم است.
این حرکات کلیشهای اولیه ممکن است در افراد مبتلا به اوتیسم شدیدتر باشد و حتی بعد از دوران کودکی ادامه داشته باشد. گفته میشود حتی بزرگسالان نرمال نیز ممکن است در زمان تمرکز حرکات تکراری مانند تکان دادن پا، کوبیدن انگشتان روی میز یا جویدن سر خودکار را از خود نشان دهند. آنها همچنین ممکن است علاقه خاصی به یک گروه خاص یا تیم ورزشی داشته باشند، دقیقاً مانند علاقهای که افراد مبتلا به اوتیسم به برنامههای حرکت قطار یا دستهبندی پروانهها دارند.
رفتارهای “خود تحریک کننده” با حرکات تکراری چه ارتباطی دارد؟
زیر مجموعهای از حرکات تکراری مانند چرخیدن، دست زدن یا تولید صدا گاهی اوقات رفتارهای “خود تحریک کننده” (stimming) نامیده میشود. این یک کلمه کوتاه برای عبارت (self-stimulatory behavior) است. یک اصطلاح بالینی که به برخی از افراد مبتلا به اوتیسم اطلاق میشود. همچنین در مورد اهمیت این رفتارها نیز صحبت شده است.
با این حال، برخی محققان اصطلاح “خود تحریک کننده” را نقد میکنند و میگویند که این امر میتواند مانع از پذیرش رفتارهای تکراری شود.
آنها عقیده دارند تا زمانی که این حرکات را به این اسم میشناسید، از پذیرش مفاهیم جایگزین در مورد دلیل انجام این رفتارها توسط افراد مبتلا به اوتیسم، دست میکشید. اگر این رفتارها صرفاً رفتارهای خود تحریک کننده تلقی شوند، افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است برای سرکوب آنها با فشار روبرو شوند.
آیا حرکات کلیشهای عملکردی فراتر از رفتارهای خود تحریک کننده دارند؟
برای پاسخ به این سؤال تحقیقات کمی وجود دارد. برخی از محققان میگویند که حرکات کلیشهای به افراد مبتلا به اوتیسم این فرصت را میدهد که راهی برای پس زدن دنیای بیرون داشته باشند. برخی دیگر معتقدند که این رفتارها هیچ عملکردی ندارد و تنها منعکس کننده یک سیستم عصبی مختل شده است.
با این حال، طی چند سال گذشته، افراد مبتلا به اوتیسم عملکردهای مختلفی را برای این رفتارهای تکراری عنوان کردهاند.
گاهی اوقات میگویند درگیر شدن در این رفتارها فقط احساس خوبی دارد. اما فراتر از آن، حرکات کلیشهای در این افراد ممکن است راهی برای رهایی از اضطراب، ایجاد یا حفظ آگاهی از بدن خود، جمع کردن حواس یا مقابله با احساسات بیش از حد فراهم کند. آنها همچنین ممکن است به افراد مبتلا به اوتیسم کمک کنند تا حالت روحی یا عاطفی خود را به دیگران منتقل کنند.
همین رفتار ممکن است بسته به وضعیت یا خلق و خو در افراد مختلف و یا حتی در یک فرد در زمانهای مختلف هدفهای مختلفی داشته باشد.
آیا آسیب به خود نوعی از حرکات کلیشهای است؟
گاهی اوقات آسیب به خود نوعی رفتار خود تحریک کننده تلقی میشود. معمولاً صدمه به خود با رفتارهای خود تحریک کننده بسیار متفاوت است، اما ممکن است افرادی که احساس درد در آنها کاهش یافته است، به خود آسیب برسانند زیرا احساس آن را دوست دارند، مانند سایر حرکات خود تحریک کننده. به عنوان مثال، ممکن است طعم دستشان در دهان هنگام گاز گرفتن احساس شود، در حالی که درد آن را احساس نمیکنند. یا ممکن است به پیشانی خود فشار وارد کنند و سرشان را به جایی بکوبند بدون اینکه دردی حس کنند، حتی اگر در طولانی مدت خطر آسیب مغزی را به دنبال داشته باشند.
آیا حرکات کلیشهای میتواند مضر باشد؟
گاهی بله. حرکات تکراری شدید یا مداوم باعث میشود افراد مبتلا به اوتیسم در فعالیتهای مهم مانند یادگیری در مدرسه درگیر نشوند. گاهی اوقات نیز ممکن است به خود یا دیگران آسیب برسانند، مانند وقتی كه شخص به طور مكرر سر خود را به دیوار میکوبد.
فراتر از این ضررها، حرکات کلیشهای ممکن است باعث پریشان شدن افراد دیگر شود، یا اگر دیگران این رفتارها را عجیب و غریب بدانند ممکن است عواقب اجتماعی بدی را برای افراد مبتلا به اوتیسم به همراه داشته باشد. برای مثال دوستی یا کار را برای آنها سختتر میکند.
کنترل و درمان حرکات کلیشه کودکان مبتلا به اوتیسم
پزشکان سالها بر حذف حرکات کلیشهای در مبتلایان به اوتیسم متمرکز بودند. این تمرکز گاهی اوقات شامل روشهای افراطی مانند تجویز داروهای ضد روان پریشی قوی، ضربه زدن به كودكان یا اعمال شوكهای برقی هنگام انجام این رفتارها بود.
اکنون بسیاری از پزشکان تردید دارند که آیا این رفتارها نیاز به مداخله دارد یا خیر، مگر اینکه منجر به آسیب جسمی به فرد مبتلا یا دیگران شود.
هنگامی که یک رفتار حواس فرد را پرت میکند یا مانع از مشارکت او در مدرسه یا فعالیتهای دیگر میشود، پزشکان ممکن است سعی کنند عملکرد این رفتار را مشخص کنند. اگر چرخیدن در کلاس به کودک مبتلا به اوتیسم کمک میکند تا اضطراب خود را تسکین دهد، پزشک ممکن است سعی کند راههایی را برای به حداقل رساندن اضطراب او پیدا کند یا یک رفتار آرامش بخش دیگر را پیشنهاد کند که اختلال کمتری ایجاد کند.
در مورد رفتارهایی که دیگران ممکن است عجیب بدانند، افراد مبتلا به اوتیسم ممکن است به کمک نیاز داشته باشند تا روشهایی برای آنها تدوین شود که بتوانند درگیر شدن در آن حرکات را تا زمان تنها شدن یا بودن با افرادی که آنها را قضاوت نمیکنند، به تاخیر بیندازد. یا ممکن است مبتلایان به اوتیسم نیازی به تغییر رفتار خود نداشته باشند و این افراد دیگر هستند که باید تغییر کنند.
اصلاح محیط
آیا به نظر میرسد که تحمل بعضی مکانها مثل کلاس درس برای فرد مبتلا به اوتیسم سخت است؟ آیا کلاس درس خیلی روشن است؟ ممکن است متوجه شوید که تغییر محیط (مثلاً خاموش کردن روشنایی) میتواند به کاهش ناراحتی حسی او کمک کند. اگر این رفتار راهی برای دریافت ورودی حسی است، به دنبال روشهای جایگزین برای دستیابی به همان احساس باشید.
افزایش ساختار
جهان را به مکانی ساختاریافتهتر و قابل پیش بینیتر تبدیل کنید. یک محیط ساختار یافتهتر میتواند کسالت را که بعضی اوقات دلیلی برای حرکات تکراری است، کاهش دهد. در صورتی که شرایط بی حوصلگی یا استرس را برای فرد مبتلا به اوتیسم ایجاد کنید، ممکن است طیف وسیعی از فعالیتهای لذت بخش یا آرامش بخش را برای هدایت مجدد او به سمت حرکات کلیشهای آماده کنید.
سعی کنید از پشتیبانهای بصری (مانند جدول زمانی روزانه) یا استراتژیهای قبل از برنامهریزی استفاده کنید تا برای تغییر یا حوادثی که ممکن است استرسزا باشد آماده شوید. تایمرها میتوانند به افراد کمک کنند که مفاهیم انتزاعی را درک کنند، برنامهریزی کنند که چه کاری را و به چه ترتیبی انجام دهند و همچنین مفهوم انتظار را درک کنند.
مدیریت اضطراب
استراتژیهایی را برای مدیریت اضطراب تهیه کنید، مانند معرفی برنامه .Brain in Hand همچنین تماس با یک مشاور با تجربه اوتیسم را در نظر بگیرید.
مداخله زودهنگام
حرکات کلیشهای، وسواس و روتینها هرچقدر طولانیتر شوند معمولاً تغییر آنها نیز سختتر میشود. رفتاری که شاید در کودکی قابل قبول باشد ممکن است با بزرگتر شدن کودک دیگر مناسب نباشد، مثلاً حساس بودن به لمس کردن موهای دیگران، کپی کردن لهجه افراد یا چیزهای براق – به این معنی که پول خوردهایی را که دیگران جا گذاشتهاند، جمع میکنند. مداخله زودهنگام به شما کمک میکند که در صورت بروز محدودیتهای مربوط به حرکات کلیشهای از سنین پایین بتوانید مراقب هر رفتار جدیدی که در بیمار ظاهر میشود، باشید.
تعیین مرزها
اگر لازم است، محدودیتهای واضح و مشخصی را تعیین کنید. برای مثال، جیره بندی یک شیء، زمانی که شخص باید در مورد موضوع صحبت کند، یا مکانهایی که میتواند رفتاری خاص را انجام دهد. تغییر رفتار به احتمال زیاد موفقیتآمیز است و اگر این کار را از کودکی شروع کنید و به آهستگی پیش بروید، بیمار کمتر دچار اضطراب خواهد شد. محدودیتهای زمانی را افزایش داده و محدودیتهای دیگر را نیز به تدریج معرفی کنید.
با هم یک هدف واقع بینانه را در نظر بگیرید و برنامهای را برای رسیدن به آن هدف در طی یک دوره زمانی مشخص تدوین کنید. تعیین اهداف کوچک و واقع بینانه برای کمک به موفقیت و افزایش اعتماد به نفس مهم است.
به این فکر کنید که آیا فرد به دورههای کوتاهتر در طول روز راحتتر علاقهمند میشود یا به دورههای طولانیتر، اما در زمانهای کمتر.
در نظر بگیرید که چه چیزی باید تغییر کند. آیا فرد مبتلا به اوتیسم نمیتواند جلوی حرکات خود را بگیرد؟ روی کاهش مدت زمان کار کنید. آیا مسئله این است که او دائماً یک حرکت را در طول روز شروع میکند، حتی وقتی که میخواهد روی چیزهای دیگر تمرکز کند؟ روی کاهش تکرار کار کنید. اگر مشکل ترکیبی از هر دو مورد است، ابتدا روی یک جنبه تمرکز کنید و آن را تغییر دهید تا شانس موفقیت را افزایش داده و اضطراب را کاهش دهید.
مثال
- هفته اول: در مورد برنامه و هدف تصمیم بگیرید و یک پشتیبانی بصری ایجاد کنید که تغییرات را توضیح دهد.
- هفته 2: جین مجاز است در هر ساعت فقط 15 دقیقه در مورد موتورهای قطار صحبت کند.
- هفته سوم: جین مجاز است در هر ساعت فقط 10 دقیقه در مورد موتورهای قطار صحبت کند.
- هفته چهارم: جین مجاز است هر 2 ساعت 10 دقیقه در مورد موتورهای قطار صحبت کند.
به این روش ادامه دهید تا هدف شما برآورده شود، یعنی تعادل را بین انجام دادن کاری که علاقه دارد و انجام سایر فعالیتها حفظ کنید. اگر محدودیتهایی را در مورد وسواس یا حرکات تکراری قرار دهید، ممکن است لازم باشد کارهایی را به جای آنها در نظر بگیرید که شخص میتواند انجام دهد.
گزینههای دیگری را امتحان کنید
برای هدایت فرد به سمتی که بتواند محدودیت زمانی را که برای یک فعالیت خاص تعیین کردهاید رعایت کند، به فعالیتهای جایگزین فکر کنید. به عنوان مثال، اگر کودک مبتلا به اوتیسم برای مدت مشخصی در روز در مورد علاقه خود با خانواده صحبت کرده است، او را راهنمایی کنید تا افکارش را بوسیله تلفن خود ضبط کرده یا در دفتر خود بنویسد. با اینکه خانواده دیگر درگیر این فعالیتها نیستند، اما هنوز هم افکار بیان میشوند، با این امید که این کار نیاز او را برآورده کند و اضطراب او را کاهش دهد. شما همچنین میتوانید به او اطمینان دهید که اگر خواست قبل از زمان تعیین شده، دوباره افکار خود را در مورد موضوع موردعلاقه خود بیان کند، میتواند آن را بنویسد و شما بعدا درباره چیزهایی که در دفتر نوشته با او صحبت خواهید کرد. برای توضیح این فعالیتهای اضافی میتوانید از پشتیبانی بصری استفاده کنید.
ممکن است فرد مبتلا بتواند به روشهای جدید به علاقه خود بپردازد، شاید به یک باشگاه یا گروه بپیوندد، یا در یک زمینه مرتبط تحصیل یا کار کند.
در جایی که فعالیت مربوط به نیازهای حسی است، یک فعالیت جایگزین را ارائه دهید که همان عملکرد را دارد. به عنوان مثال:
- کسی که برای بدست آوردن ورودی حسی حرکات نوسانی دارد میتواند از تاب استفاده کند
- کسی که انگشتان خود را برای تحریک بینایی تکان میدهد میتواند از کالئیدوسکوپ یا تفنگ حبابی استفاده کند
- کسی که اشیاء غیرقابل خوراکی را در دهان خود قرار میدهد میتواند یک کیسه با جایگزینهای خوراکی (که تجربههای حسی مشابهی را ارائه میدهد) مانند ماکارونی یا اسپاگتی خام یا دانه و آجیل همراه خود داشته باشد
- شخصی که با مدفوع خود بازی میکند میتواند از یک کیسه حاوی خمیربازی استفاده کند.
توسعه مهارت پشتیبانی
مهارتهای زیر میتوانند در مدیریت استرس یا عدم اطمینان (که ممکن است به حرکات تکراری منجر شود) کمک کنند.
مهارتهای اجتماعی
توسعه مهارتهای اجتماعی مانند نحوه شروع مکالمه، موارد مناسب برای گفتگو و نحوه درک نشانههای افراد دیگر (به عنوان مثال، گاهی زمانی که میخواهیم صحبت کنیم یا چیزی مثل “بله” بگوییم ابروهای خود را کمی بالا میبریم، اما ..) ممکن است به معنای اعتماد به نفس شخصی باشد و نیازی به تکیه بر صحبت کردن در مورد موضوعات خاص مانند یک علاقه خاص، نداشته باشد.
خود تنظیمی
مهارتهای خود تنظیمی به هر فعالیتی اطلاق میشود که به فرد کمک میکند تا رفتار و احساسات خود را مدیریت کند.
اگر میتوانید به فرد مبتلا کمک کنید تا استرس یا اضطراب خود را تشخیص دهد و به او در یادگیری راهکارهای جایگزین کمک کنید، ممکن است به مرور زمان حرکات کلیشهای و وسواسی او کمتر شود. راهکارهایی که باید در نظر بگیرید ممکن است روشهای آرامش بخش مانند کشیدن 10 نفس عمیق یا فشردن یک توپ استرس و همچنین پیدا کردن راههایی برای برقراری ارتباطی باشد که برای پشتیبانی شفاهی یا کتبی (در صورت سخت شدن شرایط با نشان دادن کارت قرمز یا یادداشت کردن) نیاز دارد.
بسیاری از مبتلایان به اوتیسم با مفاهیم انتزاعی مانند احساسات مشکل دارند، اما روشهایی وجود دارد که احساسات را به مفاهیم “ملموس” تر تبدیل کنید، به عنوان مثال مقیاس استرس.
برای نشان دادن احساسات به صورت رنگ یا اعداد میتوانید از سیستم چراغ راهنمایی، دماسنج بصری یا مقیاس 1-5 استفاده کنید. به عنوان مثال، چراغ سبز یا شماره 1 میتواند به معنای “من آرام هستم” باشد و چراغ راهنمایی یا شماره 5 به معنای “عصبانی هستم”.
از علاقهها و وسواس استفاده کنید
از علایق شدید میتوان برای افزایش مهارتها و زمینههای مورد علاقه فرد، ارتقاء عزت نفس و بهبود معاشرت او استفاده کرد. همچنین وسواس میتواند به چیزی کاربردیتر تبدیل شود.
- وسواس با رایانهها ممکن است در شخصی که در زمینه IT تحصیل یا کار میکند، توسعه یابد.
- شخصی که علاقه خاصی به تاریخ داشته باشد میتواند به یک گروه تاریخ بپیوندد و با افرادی با علایق مشابه ملاقات کند.
- فردی که در زمینه ورزش یا موسیقی علاقه و اطلاعات دارد میتواند یک عضو با ارزش تیمهای ورزشی باشد.
- وسواس با زباله میتواند برای ایجاد علاقه به بازیافت مورد استفاده قرار گیرد و كودك میتواند وظیفه مرتب سازی وسایل بازیافتی را به عهده داشته باشد.
- والدینی که علاقه خود را به بازی رایانهای فرزندشان میدانند میتوانند از این طریق رابطه و مهارتهای اجتماعی فرزندشان را بهبود بخشند.
- بازیهای رایانهای مشترک و مشارکتی میتوانند به ایجاد روابط و مهارتهای اجتماعی کمک کنند.
- علاقه به صداهای خاص میتواند به یادگیری یک ساز موسیقی منتقل شود.
- ترجیح شدید برای نظم و ترتیب دادن به اشیاء میتواند به مهارت خانهداری تبدیل شود.
- شخصی که به یک برنامه تلویزیونی خاص علاقه دارد میتواند با تهیه گزارشی درباره آن، مهارت های IT را تمرین کند.
- شما میتوانید در حالی که کودکتان درباره علاقه خود به وبسایتها و رسانههای اجتماعی صحبت میکند، اینترنت را به او آموزش دهید.
اگر شما و افراد دیگری که فرد مبتلا به اوتیسم میشناسد به وسواسهای او علاقه نشان دهید، ممکن است مورد استقبال قرار گیرد و به تقویت عزت نفس او کمک کند.