در هر سنی، گریه کردن یک واکنش طبیعی نسبت به آشفتگی ناشی از احساسات شدید مانند عصبانیت، ترس، استرس یا حتی شادی است. با این حال، برخی از کودکان، بیشتر از دیگران گریه میکنند. این کودکان بیشتر اوقات عصبانی شده، سریعتر احساس ناامیدی کرده و نسبت به همسالان خود بیش از حد هیجان زده میشوند.
توانایی تعدیل هیجانات شدید، کاملاً به سن و رشد کودک بستگی دارد. همچنین گاهی اوقات تجربه مسائل سخت، بخشی از شخصیتی است که کودک دارد. هیجانات شدید میتواند برای این کودکان زندگی را کمی سختتر کند، مگر اینکه آنها یاد بگیرند چگونه هیجانات خود را کنترل کنند. در حالی که کودک به طور طبیعی با گذشت زمان یاد میگیرد چگونه اینکار را انجام دهد، روشهایی وجود دارند که میتواند به کودک کمک کرده تا بینش هیجانی خود را توسعه داده و مهارتهای سازگاری سالم را فرا بگیرد.
چرا برخی از کودکان بیش از حد هیجان زده می شوند؟
اگر تا به حال در جشن تولد یک کودک چهار ساله شرکت کردهاید، میدانید که کودکان بیش از حد هیجان زده میشوند. آنها به اطراف میدوند، فریاد میکشند و جنب و جوش دارند، زیرا نمیتوانند خود را کنترل کنند. به طور معمول، در یک جشن تولد کودک ده ساله این نوع رفتار را نمیبینید. با این وجود، کودکانی هستند که در محدود کردن هیجان خود، حتی در این سن نیز با مشکل مواجه هستند.
برخی از کودکان بطور طبیعی تحریکپذیر هستند، که لزوماً رفتار بدی نیست. آنها کنجکاو، پر انرژی، مثبتاندیش و شاد هستند. کودکان دیگر، ممکن است علاقه داشته باشند که در کنار این کودکان باشند.
هنگامی که کودکان بیش از حد هیجان زده میشوند، گرچه این مسئله میتواند تاثیرات متضاد داشته باشد، ممکن است کاری انجام دهند یا چیزی بگویند که اغراقآمیز باشد. دیگر کودکان، ممکن است قرار گرفتن در کنار این کودکان را ناراحت کننده یا مایه خجالت بدانند. این احتمال وجود دارد که این کودکان مورد بیتوجهی یا آزار و اذیت و تمسخر قرار بگیرند زیرا با دیگران تفاوت دارند.
کودکان نیاز به خویشتنداری دارند تا هیجان خود را تحت کنترل بگیرند. با این حال، همه کودکان این مهارت را با یک روند یکسان یاد نمیگیرند. از این رو، در سالهای اولیه زندگی تفاوت چشمگیری در تواناییشان دیده میشود.
بسیاری از کودکانی که دچار بیش فعالی هستند، با کنترل شخصی خود، دچار مشکل هستند. همچنین نمیتوانند رفتار متناسب با تغییر موقعیت بیرونی از خود نشان دهند.
مسائل پردازش حسی نیز باعث میشود که این کودکان بیش از حد هیجان زده شوند. آنها متاثر از احساساتی میشوند که از اطراف دریافت میکنند، که منجر به هیجانزدگیشان میشود.
نشانههای هیجانزدگی افراطی
هیجان زدگی شدید در موقعیتهای مختلف، متفاوت است. به عنوان مثال، در مدرسه برخی از کودکان نمیتوانند منتظر بمانند که اسمشان را صدا بزنند. حتی هنگامی که دیگران در حال صحبت هستند، مدام دستهایشان را بالا میبرند و بلند صحبت میکنند. کودکانی که بیش از حد هیجانزده میشوند علائم زیر را دارند:
- هجوم بردن به سمت چیزی
- کنترل و به دست گرفتن گفتگو
- صحبت کردن طولانی در مورد یک موضوع
- قطع کردن صحبت دیگران و بدون نوبت صحبت کردن
- حرکات فیزیکی افراطی
- اعتماد به نفس و خوشبینی بیش از حد
- باورهای غیرواقعی نسبت به استعدادها و تواناییهای خود
- افراط در ایفای نقش خود در رویدادهای خوب و بد
این رفتارها میتواند نشانههای بیش فعالی باشد.
علت هیجانزدگی افراطی در کودکان
هیجانزدگی افراطی در کودکان ممکن است از عوامل گوناگون ناشی شود. برخی از علل شایع عبارتند از:
1. فاکتورهای ژنتیک: برخی از کودکان دارای تمایل به هیجانزدگی بیش از حد به دلیل عوامل ژنتیکی هستند.
2. محیط خانوادگی: موقعیتهای خانوادگی نظیر تنش، نقصان در تعاملات خانوادگی، یا مشکلات در روابط والدین ممکن است باعث افزایش هیجانزدگی کودک شوند.
3. مسائل اجتماعی: عواملی همچون استرس مدرسه، مشکلات دوستی، یا تعرض به بدرفتاریها میتواند نگرانی و هیجانزدگی را در کودکان افزایش دهد.
4. مشکلات روانشناختی: برخی افراد دارای مشکلات اضطرابی یا اختلالهای روانی دیگر هستند که باعث افزایش هیجانزدگی در آنها میشوند.
5. عوامل بیولوژیکی: عوامل بیولوژیکی مثل اختلالات در سیستم عصبی میتواند نقش داشته باشد.
برای کمک به کودکان در کنترل هیجانزدگی افراطی، میتوانید به روشهای مدیریت استرس و اضطراب، مشاوره روانشناختی، و توانبخشی روانشناختی مراجعه کنید. همچنین، اطلاعات و پشتیبانی از خانواده نیز میتواند بهترین حمایت را برای کودکان با هیجانزدگی افراطی فراهم کند.
راههای کنترل هیجان در کودکان
سعی کنید به یاد داشته باشید که آموزش مدیریت هیجان، نیاز به آگاهی و مهارتی دارد که کودکان، هنوز در حال توسعه این مهارت هستند. با این حال، بروز هیجان افراطی در برخی از کودکان فقط یک خصوصیت مادرزادی است.
ممکن است تنها چیزی که آنها نیاز دارند، کمی حمایت، هدایت و صبوری از طرف شما باشد، تا یاد بگیرند چگونه این هیجان را با روش صحیح مدیریت کنند. گاهی اوقات این روند میتواند سخت باشد، اما تلاشی که شما برای انجام اینکار صرف میکنید، میتواند برای کودک شما یک عمر تاثیرگذار باشد.
به یاد داشته باشید که این مسئله میتواند یک امتیاز قابل توجه در کنار خود داشته باشد: کودکانی که هیجان افراطی دارند، معمولاً همه هیجانات در آنان شدیدتر است. به بیان دیگر، هنگامی که کودکی با هیجان افراطی، حس خشم را با شدت بیشتری احساس میکند، ممکن است یک رهبر همدل یا پرشور نیز باشد. درحالیکه آنها حس ناامیدی را در سطح 10 احساس میکنند، حس شادی و هیجانزدگی را نیز در همان سطح احساس میکنند.
کودک را با هیجان آشنا کنید
تشخیص و تعریف چگونگی احساس خود، برای کودک اهمیت دارد. درباره هیجانات به آنها آموزش دهید و آنان میآموزند که احساساتی که به نظر غیرشفاف یا گیجکننده به نظر میرسد، در واقع هر کدام اسم دارند.
به آنها بگویید که «الان ناراحت به نظر میرسی»، «آشفته هستی». با گفتن جملاتی مانند «ناراحت هستم که امروز نمیتوانیم به دیدن مادربزرگ برویم» یا «تعجب کردم که آن پسرها امروز خیلی خودخواهانه رفتار کردند» برای هیجانات اسم مشخص کنید.
همچنین میتوانید با گفتگو درباره شخصیتهای کتاب یا برنامه تلویزیونی، با کودک درخصوص احساسات شروع به صحبت کنید. هر از گاهی سؤالاتی مانند «به نظر تو این شخصیت چه احساسی دارد؟» بپرسید، توانایی کودک برای تشخیص هیجانات با تمرین بهبود مییابد. بینش هیجانی میتواند به کودک کمک کند تا از نظر روحی قویتر شده و حتی هیجانات را عمیقتر درک کند.
احساسات مجزا درمقابل رفتارها
برای کودکان بسیار اهمیت دارد که یاد بگیرند چگونه هیجانات خود را با رفتار مناسب اجتماعی بیان کنند. به عنوان نمونه، جیغ کشیدن با صدای بلند در وسط فروشگاه یا لجبازی کردن در مدرسه رفتار مناسبی نیست.
به کودکان بگویید که هر هیجانی را میتوانند حس کنند و مشکلی نیست اگر واقعاً احساس خشم یا ترس داشته باشند. اما این موضوع را برایشان شفافسازی کنید که برای واکنش به این احساسات ناخوشایند، حق انتخاب دارند.
به عنوان مثال، در حالی که آنها حق دارند از کسی عصبانی باشند، اما این موضوع به آنها این حق را نمیدهد که به آن فرد آسیب برسانند. همچنین، میتوانند به دلیل اینکه فروشگاه، بستنی مورد علاقهشان را ندارد، ناراحت باشند، اما به این معنی نیست که میتوانند در حالی که گریه میکنند روی زمین بغلتند و دیگران را آزار دهند.
به جای هیجانات، رفتار کودک را تادیب کنید. به او بگویید، «به این دلیل که برادرت را زدی، از بازی کردن محروم میشوی»، یا اینکه «چون جیغ کشیدی و باعث آزار گوشهای من شدی، تا آخر امروز نمیتوانی با این اسباببازی بازی کنی».
تایید کردن و درک کردن
گاهی اوقات والدین بطور غیرعمد، احساسات کودک را کوچک میشمارند. جملاتی مانند، «اینقدر ناراحت نباش. این موضوع آنقدرها هم مهم نیست.» به کودک نشان میدهد که احساساتش اشتباه هست. احساسات درست هستند – حتی اگر آنها در نظر شما نامتناسب باشند.
اعم از اینکه شما فکر میکنید آنها عصبانی، ناراحت، ناامید، شرمسار یا مایوس هستند، احساساتشان را نامگذاری کنید. اینکار نشان میدهد که شما احساساتشان را درک کرده و با آنان همدل هستید.
هنگامی که میگویید «میدانم که عصبانی هستی که امروز به پارک نمیرویم» این جمله بیان میکند که متوجه عصبانیت او هستید، اما کمی ناخوشایند به نظر میرسد.
به جای آن بگویید «میدانم از اینکه امروز به پارک نمیرویم عصبانی هستی. من هم، وقتی قادر به انجام کاری که میخواهم نیستم، عصبانی میشوم» این جمله اضافه شده، کودک را متقاعد میکند که همه افراد گاهی اوقات چنین احساساتی را ولو نه اغلب اوقات و نه به این شدت، تجربه میکنند.
در همین زمان، به کودک در درک این مسئله کمک کنید که این هیجانات میتواند زودگذر باشد و احساسی که آنان اکنون دارند، تا همیشه – یا حتی لزوماً بیشتر از چند دقیقه ادامه نخواهد داشت.
درک این موضوع که احساساتشان و همچنین گریه کردن، گذرا هستند، به کودک کمک میکند که در میان لحظاتی که درگیر هیجان هستند، کمی آرامتر شوند.
پذیرش خود را نشان دهید
طبیعی است که گاهی اوقات برای درک چگونگی برخورد با هیجانات بیش از حد کودکان، تقلا کنیم. همچنین طبیعی است که احساس سردرگمی و یاس داشته باشیم.
گرچه ممکن است درک نکنید که چرا کودک شما، این احساسات را تجربه میکند، اما این اتفاق به آنها این اطمینان را میدهد که شما نسبت به احساساتشان آگاه هستید و این طبیعی است.
کودکان نیاز دارند که یاد بگیرند، تشخیص دهند، درک کنند و مسائلی را که تجربه میکنند حل و فصل کنند و احساس دیده شدن و پذیرفته شدن میتواند بسیار به آنها کمک کند.
برخی از افراد ممکن است کودکانی که هیجانات شدیدی دارند را، «ضعیف و ناتوان» بنامند یا تصور کنند که حساسیتشان قابل تغییر است، که این موضوع نه تنها بطور بالقوه آزاردهنده است، بلکه نادرست میباشد. گریه کردن، عصبانی شدن و ناامید شدن چیز بدی نیست و همچنین نشانه ضعیف بودن فرد نیست.
هر فردی خلق و خوی متفاوتی دارد و حساسیت او بخشی از وجود کودک است. اطمینان حاصل کنید که کودک میداند که شما، چیزی که هست را پذیرفتهاید.
کنترل هیجانات را به کودک آموزش دهید
هنگامی که به کنترل هیجان میرسیم، توانایی کنترل هیجانات شدید، کاملاً به سن و رشد کودک بستگی دارد. قبل از اینکه کودک به سن 24 ماهگی برسد و حتی گاهی تا سن 36 ماهگی، توانایی کودک در خودداری از انجام برخی رفتارها بطور عمده کم است.
این موضوع به این معنی نیست که شما نمیتوانید به آنها آموزش دهید که چگونه هیجان خود را مدیریت کنند. هنگامی که آنها دوره پیش دبستانی را شروع میکنند، بسیاری از کودکان مهارتهای مورد نیاز جهت شروع آموزش مدیریت هیجانات را دارند.
در اینجا چند مهارت مفید را بیان میکنیم که به کودک آموزش میدهد که هیجانات خود را مدیریت کنند:
- تمرین تنفس عمیق. به کودک آموزش دهید که چگونه آرام و به آهستگی از طریق بینی نفس بکشد و سپس بازدم را از دهان خارج کند. (سعی کنید به آنها بگویید که « یک گل را ببویند و سپس یک بالن را باد کنند» تا در انجام اینکار مهارت پیدا کنند) ممکن است لازم باشد که چندین بار، در زمان عصبانیت، اینکار را با او تمرین کنید، اما آنها را تشویق کنید که در زمانی که نیاز دارند، این کار را خودشان به تنهایی انجام دهند.
- برای آرام شدن، اعداد را بشمارید. به کودک یاد دهید که با شمردن اعداد، افکار ناخوشایند را از خود دور کند. شمردن سفالهای سقف، تا ده شمردن، یا شمارش معکوس از 100، چند کار ذهنی است که میتواند از پریشانیشان بکاهد.
- استراحت کنید. به کودکان اجازه دهید که زمانی برای استراحت به خودشان اختصاص دهند یا از معلم بخواهند که برای نوشیدن آب از کلاس خارج شوند یا هنگامی که نیاز دارند حواس خود را از موضوع ناراحتکننده دور کنند، چند دقیقه با خود خلوت کنند. برای کودکان توضیح دهید که میتوانند، قبل از آنکه هیجان خود را به رفتارهای نادرست تبدیل کنند، اینکارها را انجام دهند. با این کار آنها میتوانند به راحتی تصمیم بگیرند که چه زمانی آماده هستند که نزد بقیه برگردند.
- یک جعبه آرامش بخش تهیه کنید. جعبهای را با لوازمی پر کنید که به آرام شدن کودک (یا شاد شدن) کمک میکند. کتابهای رنگآمیزی و مداد شمعی، برچسبهای معطر، تصاویری که کودک از آنها لذت میبرد و موسیقی آرامبخش، چیزهایی هستند که میتوانند احساسات را درگیر کرده و به آنها در مدیریت هیجان کمک کنند.
- حل مشکل همراه با کودک. اگر هیجانات کودک منجر به ایجاد مشکلاتی برایشان میشود – ممکن است دیگران دوست نداشته باشند با آنها بازی کنند، زیرا مدام گریه میکنند، یا نمیتوانند در فعالیتهای جسمانی شرکت کنند، چون در صورت باخت، عصبانی میشوند – برای بررسی و رفع چنین مشکلاتی با هم اقدام کنید. از آنها بپرسید که چه ترفندی میتواند مؤثر باشد. ممکن است چند راهحل خلاقانه را با حمایت شما توسعه دهند.
- روشهای تقویت خلقوخو را شناسایی کنید. با کودک خود صحبت کنید که چه کارهایی را دوست دارند هنگامی که شاد هستند، انجام دهند، این کارها میتواند شامل بازی کردن در بیرون از خانه، خواندن یک کتاب طنز یا خواندن آهنگ مورد علاقهشان باشد. این کارها را یادداشت کرده و به آنها بگویید که این کارها، تقویت کننده روحیه هستند. هنگامی که احساس بدی دارند، آنها را تشویق کنید تا یکی از آن کارها را انجام دهند تا بهتر با احساسات خود کنار بیایند.
کودک را مجبور به بروز احساسات نکنید
واکنشی که شما به هیجانات کودک نشان میدهید، تاثیر زیادی برجای میگذارد. گاهی اوقات والدین به طور غیرعمد، کودک را تشویق میکنند که هیجانات خود را بروز دهند. اگر برای کنترل بهتر هیجانات به کودک خود کمک میکنید، بهتر است از انجام کارهای زیر خودداری کنید:
- هنگامی که کودک آرام شد به او پاداش دهید: اگر هر زمان که کودک هیجان خود را کنترل کرد، رفتار خاصی از شما دریافت کند، یاد میگیرد که گریه کردن یا فریاد کشیدن در مقابل خواهر و برادر خود، روش خوبی برای رسیدن به خواستههای خود است.
- توجه بیش از حد به کودک: گرچه فراهم کردن آرامش برای کودک اهمیت دارد، اما در اینکار زیادهروی نکنید. مطمئناً دوست ندارید که کودک شما یاد بگیرد که عصبانی شدن، بهترین روش برای جلب توجه شما است.
- آرام کردن مداوم کودک: اینکه به کودک اطمینان خاطر بدهید، کاری سودمند است، اما مهم است که به کودک مهارتهایی را که برای آرام کردن خود لازم دارد، بیاموزید، بنابراین آنها قادر خواهند بود، زمانی که شما حضور ندارید و نمیتوانید به آنان کمک کنید، هیجان خود را مدیریت کنند.
- از کودک بخواهید که گریه را متوقف کند: گفتن این جمله به کودک که گریه را متوقف کند، باعث ناراحتی بیشتر او خواهد شد. اگر بفهمد که شما از گریه کردن او ناراحت میشوید، ممکن است فکر کند که این کار او اشتباه است – و اینکار، توقف گریهشان را آسانتر نمیکند.
- اعلام کنید که کودک شما حساس است: اگر به همه معلمان، مربی یا والدین دوستان او هشدار دهید که کودک شما حساس است، این تصور را ایجاد میکنید که کودک قادر نیست خود را کنترل کند. گرچه آگاهی دادن نسبت به خلق و خوی کودک مفید است، اما الزامی نیست. فقط در صورتی این اطلاعات را ارائه دهید که فکر میکنید پیش زمینه مناسبی را فراهم میکنید یا به آنها کمک میکند که هنگام تعامل با کودک شما، روش برخورد خود را تغییر دهند. مطمئن شوید که با گفتن جملاتی مانند «کودک من هیجانات زیادی دارد» این مسئله را مثبت جلوه دهید.
کودک را به چالش بکشید
ممکن است تصمیم بگیرید که گاهی اوقات، منطقیترین کار این است که کودک را از حوادث ناراحت کننده دور نگه دارید. اگر به عنوان مثال، میدانید که شبی که کودک در منزل دوستانش میماند، فیلم غمناکی پخش میشود، در صورتی که میدانید کودک با تماشای آن برای کنترل هیجان خود با مشکل مواجه میشود، بهتر است از کودک بخواهید که آن را تماشا نکند.
با این وجود، دور نگه داشتن کودک از هر چالش سخت یا تمام واقعیتهای زندگی، زیانبخش است. کودک برای موفقیت و بالا بردن کیفیت زندگی، نیاز به تمریناتی دارد که یاد بگیرد چگونه هیجانات متنوع را در زمینههای مختلف مدیریت کند.
ممکن است در نظر داشته باشید که کودک، در جشنواره مسابقات مدرسه شرکت نکند، زیرا میدانید که او نمیتواند ناکامی خود را کنترل کند و نگران هستید که اگر تیم فوتبالشان در مسابقات شکست بخورد، کودک شما دچار بحران روحی شود. در حالی که اینکار ممکن است وسوسهکننده باشد، اما موقعیتی شبیه به این، در طول زندگی بیش از یکبار رخ میدهد و تمرین برای گذر از این مشکل، بسیار ارزشمند است.
به جای اینکه، آنها را از مواجهه با وضعیتهای سخت در امان نگه دارید، به آنها فرصتهای فراوانی بدهید که احساسات شدید خود را مدیریت کنند. احساسات غریزی خود را دنبال کنید و ببینید که چه هیجاناتی مناسب کودک است.
برای کنترل هیجانزدگی افراطی در کودکان باید چه کرد؟
برای کنترل هیجانزدگی افراطی در کودکان، میتوانید از راهکارها و روشهای زیر استفاده کنید:
1. آموزش راههای مدیریت استرس: کودکان نیاز به آموزش راهکارهای مدیریت استرس دارند. به آنها یاد دهید که از تنفس عمیق، تمرینات تمرکز و آرامش، و تکنیکهای آرام کننده مثل تمرینات یوگا و مدیتیشن استفاده کنند.
2. ارتباط با کودک: گوش دادن به کودک و تشویق او به به اشتراک گذاشتن احساساتش میتواند به کنترل هیجانهای افراطی کمک کند.
3. راهحلهای انتزاعی: کودکان را به استفاده از راهحلهای انتزاعی و سازنده مانند ایجاد تصویر ذهنی مثبت، تغییر دقت به چیزی خنده دار، و یا تلفظ کلمات آرامشبخش تشویق کنید.
4. فعالیتهای ورزشی: فعالیتهای ورزشی و تن آرامکننده مانند ماساژ، پیادهروی یا تمرینات فیزیکی مانند یوگا میتواند به کنترل هیجانهای افراطی کودک کمک کند.
5. مراجعه به مشاور یا روانشناس: در مواردی که هیجانزدگی کودک به نحوی جدی و محتاج به مشاوره تخصصی است، بهتر است به مشاور یا روانشناس مراجعه کنید تا راهکارهای مناسب به کودک ارائه شود.
6. سازماندهی و تعیین مرزها: به کودک کمک کنید تا مرزها و حدود خود را نیز بشناسد و بتواند بهتر از همه با برخوردهای مختلف کنترل کند.
به طور کلی، به کودک کمک کنید تا نحوه تفسیر هیجانهای خود را بازنگری کند و راههای موثری برای کنترل آنها را به دست آورد.
چه زمانی به کمک متخصص نیاز داریم؟
با اینکه یادگیری کنترل هیجان از دوران کودکی شروع میشود، تحقیقات نشان میدهد که بطور کلی، کنترل قابل توجه بر هیجان در کودکان، تا سنین 8 یا 9 سال طول میکشد. بنابراین، این احتمال وجود دارد که حتی کودکانی که بطور طبیعی هیجانات بیش از حد ندارند، دورانی وجود دارد که به نظر میرسد، آنها مدام گریه میکنند یا بیش از حد خشمگین میشوند.
هرچند بعید به نظر میرسد که دلیلی برای نگرانی وجود داشته باشد، اما بررسی این مسئله با متخصص کودک، برای اطمینان از اینکه عامل مؤثری برای این مشکل (به عنوان مثال، عفونت گوشی که تشخیص داده نشده، مشکل پزشکی دیگر یا مسائل روانی) وجود ندارد، ارزشمند است. اگر کودک شما در سنین نوجوانی است و برای برقراری ارتباط با مشکل مواجه است، بررسی این موضوع اهمیت ویژهای دارد.
اگر کودک همیشه هیجانزده است، ممکن است دلیلی برای نگرانی وجود نداشته باشد. اما اگر آنها بطور ناگهانی برای کنترل هیجان، دچار مشکل میشوند، با متخصص کودکان مشورت کنید.
اگر هیجانات کودک منجر به مشکلاتی در زندگی روزانه او میشود، بهتر است که از کمک متخصصین بهره ببرید. اگر در طول ساعات مدرسه بسیار گریه میکند که منجر به عدم تمرکز آن در کلاس درس میشود، یا به دلیل عدم توانایی در کنترل خشم، در برقراری رابطه دوستانه دچار مشکل است، ممکن است به حمایتهای بیشتری نیاز داشته باشد.
بررسیها نشان میدهند که همزمان با رشد کودک، بین بهم ریختگی و مشکلات سلامت روانی متعدد، ارتباطی وجود دارد، که شامل اضطراب، افسردگی و سوءمصرف مواد تا افکار خودکشی، اختلال کمتوجهی – بیشفعالی (ADHD) و پرخاشگری است.
خوشبختانه، محققان بر این باورند که مداخلاتی که رفتارهای خودکنترلی را تحت درمان قرار میدهد، به کودکان در بهبود روند پیشرفت کمک میکند.
هنگامی که مشکلات پزشکی یا روانی نادیده گرفته میشود، میتوانید اقداماتی را انجام دهید و به کودک در یادگیری کنترل هیجانات خود در هر زمان کمک کنید، بنابراین، با رشد آنها، این مسئله به مشکلی برایشان تبدیل نمیشود. اگر برای یادگیری بهترین روشهای کمک به کودک خود به راهنمایی نیاز دارید، با پزشک متخصص کودک صحبت کنید.
نکات مهم در مواجهه با هیجانزدگی افراطی در کودکان
در مواجهه با هیجانزدگی افراطی در کودکان، تاکید بر این نکات مهم است:
1. اجبار به کشف هیجان: هیجانهای کودکان ارزش یکسانی دارند و آنها حق دارند که در شرایط خصوصی خود آنها را اظهار کنند یا نکنند. اجبار به بیان هیجان ممکن است احساسات کودک را آسیب بزند و اعتماد به نفسش را کاهش دهد.
2. انکار یا نادیده گرفتن هیجانها: اینکه ما به کودک میگوییم که هیجانی که دارد بیارزش است یا نادیده گرفته میشود، میتواند منجر به افزایش هیجانهای منفی و افراطی شود.
3. مدیریت هیجانی خودباوری: مهم است کودکان به باورهای منفی در مورد هیجانهایشان از جمله «نباید خشمگین باشم» یا «نباید اشک بریزم» پی ببرند. به جای این میتوانند آموزش ببینند که چگونه احساسات و هیجانهایشان را بپذیرند و مدیریت کنند.
4. گسترش هیجانات: ممکن است به نوبه خود نمیدانید که با نشان دادن هیجانهای خود به سرعت، از پیچیدگی و یافتن راه حل فرار کند. اما اگر بار هیجانی شما بر سر کودکان خود بسیار بیشتر از مجاز است، ممکن است او برگردد.